«دیزاین» طراحی نیست، همانطور که «برند» نام تجاری نیست!
همچنان تعریف دقیق، مشخص و سرراستی از دیزاین وجود ندارد. در هر فرهنگ و زبان و با توجه به ریشه کلمه در آن زبان، معادل و تعریف های متفاوتی از دیزاین گفته شده و هنوز معادل درستی از دیزاین در فارسی پیدا یا ساخته نشده است. (اصراری هم نیست که ساخته یا پیدا شود!)
حل مسئله، چیدمان، فکر، ایده، ساختار، سر و سامان یا سازمان دادن به هر موضوعی یا چیزی را میتوان چکیدهی اغلب تعاریف دیزاین دانست. بعضی هم دیزاین را تلاش برای بهتر کردن وضعیت و شرایط موجود تعریف کردهاند.
طراحی فقط بخشی از این فرایند است و همهی دیزاین نیست!
همه در هر شرایط و کاری در حال دیزاین کردن هستند. یک موزیسین که ترکیب و شکل اجرای سازها را تنظیم میکند، یک گرافیک دیزاینر که با چند شکل ساده هندسی مفهومی را منتقل میکند، کارگری که برای حمل بار روش سادهتر یا سریعتری را ابداع میکند، یا حتی کسی نور اتاقش را تنظیم، وسیلههای پر کاربرد میزش را دم دست و کم کاربرد را دورتر میگذارد همگی در حال دیزاین کردن هستند.
در کتاب دانشنامه دیزاین (نشر مشکی) بیش از ۳۰۰ مدخل دربارهی جنبههای گوناگون دیزاین وجود دارد که همین نشان از وسعت مفهوم و کاربرد دیزاین در کسب و کار و زندگی است. دیزاین بو، دیزاین رویداد، دیزاین شخصیت، دیزاین مد، دیزاین رسانه، دیزاین حمل و نقل، دیزاین ایمنی، دیزاین علیه جرم و… همگی بخش کوچکی از دنیای دیزاین هستند.
دیزاین، هنر نیست و دیزاینر هم الزاماً هنرمند نیست!
مثال معروفی هست که میگوید: دیزاینر شاید حتی نتواند چند خط یا شکل ساده را روی کاغذ رسم کند ولی او میتواند مسیر تولید و خلق یک اثرِ درست را مشخص کند.